متن کامل خطبه غدیر
ستایش خداوندى را که در یگانگى اش برتر, در یکتایى اش نزدیک , در سلطانش جلیل ودر ارکانش عـظـیـم اسـت و در جاى خویش از جهت آگاهى به همه اشیا احاطه دارد و همه آفریدگان را به قـدرت و بـرهـان خود مقهور ساخته است , از ازل مجید و پیوسته محموداست , پدید آورنده همه آسـمـانـها و نگه دارنده همه زمینها و جبار زمینها و آسمانهاست ,بسیار ستوده و پاک , پروردگار فـرشـتـگـان و روح اسـت , آن کـه بـر هر که مى بیند تفضل داردو بر هر که آفریده نعمت بارد, هر دیـده اى را بـبیند و هیچ دیده او را نبیند.. .
کریم و حلیم وبا گذشت است , همه چیز را به رحمت خود در برگرفته و بر همگان به نعمت خویش منت نهاده است .
نه در انتقام ستاندن شتاب دارد و نـه بـه عذابى که مردمان سزاوارش شده اند به سرعت مبادرت ورزد .
همه نهفته ها را دریافته و به همه اسرار پنهان آگاه است .
نه پدیدارى بر او ناپیدا و نه پنهانى براى او ناشناخته است .
بر همه چیز احاطه و چیرگى دارد و در انجام هر کار توان و بر هر چیز قدرت دارد .
چیزى همانند او نیست و او پـدیدآورنده هر شیئ است , آن زمان که هیچ شى ء نبود .
برپاى دارنده قسط است و خدایى جزاو که عـزیـز و حـکـیـم است نه .
والاتر از آن است که دیده اى او را دریابد و حال آن که اوهمه دیده ها را ادراک کـنـد و او لطیف و خبیر است .
هیچ کس از آنچه فهمیده به اوصاف اونمى رسد و هیچ کس آشکار و نهان در نمى یابد که او چگونه است , جز بدانچه او خودرهنمود داده است .
گـواهـى مى دهم خداوندى را که قدس او سرتاسر دهر را آکنده , همان که سرتاسر ابدیت از نور او درخشیده , همان که فرمان خود را بدون رایزنى با هیچ رایزن و بدون آن که او راشریکى در تقدیر و یـا دگرگونیى در تدبیر باشد به عرصه اجرا کشیده است .
آنچه را پدیدآورده بى هیچ الگویى پدید ساخته و آنچه را آفریده بى هیچ تکلف و چاره جویى و یاکمک جستن از دیگران آفریده است .
اشیا را به هستى آورده و آنها هست شده و آنها رااز عدم خلق کرده پس آشکار شده اند .
پس او خدایى است کـه هـیچ خدایى جز او نیست ,داراى صفتى است استوار و کردارى شایسته و عدالتى که هرگز به ستم نیالوده است .
کریمى است که همه چیز به او بازمى گردد.
گواهى مى دهم او همان خدایى است که همه چیز در برابر قدرت او سر به تواضع نهاده ودر برابر هـیـبـتش دل به خضوع داده است .
مالک همه ملک و تدبیر کننده فلک وتسخیرکننده مهر و ماه است که هر کدام براى سرانجامى که تقدیرشان شده در حرکتند.شب را به روز مى پوشاند و روز را به شب و هر یک در پى دیگرى مى دود.
درهـم کـوبنده هر زورگوى کینه توز و نابود کننده هر شیطان سرکش است .
هیچ ضد و ندى با او نـیـسـت .. .
یـگانه و بى نیاز است , نه از کسى زاده و نه کسى از او زاده است و نه او راهمتایى همراه اسـت .
خدایى یگانه و پروردگارى ستوده که مى خواهد و به اجرادرمى آورد, اراده مى کند و حکم مـى رانـد مـى بـرد, مـى دانـد و در شمار مى آورد, مى میراندو زنده مى کند, مى آمرزد و بى نیازى مـى دهد, مى خنداند و مى گریاند, بازمى دارد ومى دهد, ملک و ستایش از آن اوست , خیر و نیکى در دست او, و او بر هر چیز تواناست .
توانایى که شب را به روز و روز را به شب درمى آورد.
هیچ خدایى جز او نیست که عزیز و غفار است .. .
پاسخ گوینده دعا و فراوان دهنده عطا وشمارشگر نـفـسهاى مردمان است .
و همو پروردگار پریان و آدمیان است .
نه چیزى بر اودشوار مى افتد, و نه فریاد فریادخواهان او را به ستوه مى آورد و نه اصرار اصرارکنندگان او را دلگیر مى کند .
نگه دارنده هـمـه جهانیان و توفیق دهنده رستگاران و مولاى همه عالمیان است و بر همه آفریدگان حق آن دارد که او را سپاس گویند و ستایش کنند...
او را در شادى و غم و سختى و آسایش مى ستایم و به او و فرشتگان و کتب و پیامبرانش ایمان دارم .
فـرمـان او را بـه گـوش جـان مى گیرم و بدان گردن مى نهم , به سوى آنچه او راخشنود سازد مى شتابم و از سرشوق به طاعت او و ترس از عقوبت او تسلیم تقدیر اومى شوم , چه , او خدایى است کـه از مکرش ایمنى نیست و از ستمش ترسى نه .
بر بندگى خود اقرار دارم و بر خدایى او گواهى مى دهم .
ایـنـک آنچه را به من سفارش شده انجام مى دهم از بیم آن که اگر آن را ترک کنم عذابى ازاو مرا در برگیرد که هیچ کس هر چند با سپاهى گران نتواند آن را از من دور سازد .
او که خدایى جز او نـیـسـت مـرا آگاهانیده که اگر آنچه را بر من نازل کرده است به مردم نرسانم هیچ رسالت او را نـرسـانـده ام .
او که کفایت کننده و بسیار بزرگوار است مصونیت مراتضمین کرده و بر من چنین وحـى فـرسـتـاده است : بسم اللّه الرحمن الرحیم : (اى پیامبر!آنچه را از خداوند) درباره على (ع ) ـ یـعـنـى امـامت و خلافت او ـ (بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نکنى رسالت او را نرسانده اى .
خداوند خود تو را از مردمان نگه مى دارد.) اى مردم ! مـن در رسـانـدن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهى نکرده ام و اینک نیز علت نزول این آیه را براى شما بیان مى دارم : جبرئیل سه بار از جانب پروردگار که خود (سلام ) و خداوند سلامتى است , بر من فرودآمده که در این جمع برخیزم و به هر سفید و سیاه خبر دهم که على بن ابى طالب (ع ),برادر و وصى و خلیفه و امام پس از من است که نسبت به من جایگاهى چون جایگاه هارون نسبت به موسى دارد, جز این که پـس از مـن پـیامبرى نیست .
او پس از خدا ورسولش ولى شماست و خداوند ـ تبارک و تعالى ـ در ایـن باره آیه اى از کتاب خویش برمن نازل ساخته است : (انما ولیکم اللّه ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة ویؤتون الزکوة وهم راکعون .) ((594)) عـلى بن ابى طالب (ع ) همان کسى است که نماز به پاى داشت و در رکوع صدقه داد وهموست که در همه حال خداى را مى طلبد.
اى مـردم ! مـن از جـبرئیل خواستم مرا از رساندن این فرمان به شما معذور بدارد, چرا که ازکمى پـرهـیـزگـاران , فـزونى منافقان , حیله گرى گناهکاران و سستى عقیده کسانى که اسلام را به ریـشـخند مى گیرند خبر داشتم , همانها که خداوند در کتاب خود آنان را بدین وصف خوانده که آنـچه را در دلشان نیست به زبان اظهار مى دارند و این را کارى سبک مى شمارند در حالى که نزد خداوند گران است .. ..
آنان بارها مرا آزردند تا جایى که مرا (گوش ) نامیدند.. .
و به خاطر این که فراوان با آنهاهمراه بودم و بـه آنها توجه داشتم مدعى شدند که من چنانم , تا زمانى که خداوند در این باره آیه اى نازل کرد: (کـسـانـى از آنان هستند که پیامبر را مى آزارند و مى گویند او کوش است .
بگو گوش است ) ـ بر کـسـانى که گمان مى کنند که او گوش ـ (نکو براى شماست , به خداوند ایمان دارد و مؤمنان را نیز تصدیق مى کند) [توبه /61].
اگـر مـى خواستم آنها را به نام برشمارم برمى شمردم , اگر مى خواستم به تک تک آنان اشاره کنم اشـاره مـى کـردم و اگـر مـى خـواسـتـم به شما از آنان نشانه اى دهم مى دادم اما من درباره آنان بـزرگـوارى در پـیـش گرفتم , ولى این همه خداى را از من خشنود نمى کند مگرآن که آنچه را خـداونـد بـر مـن نـازل کـرده به شما برسانم .
ـ پیامبر سپس این آیه از قرآن راتلاوت فرمود: (اى پیامبر! آنچه را از جانب خداوند) درباره على (ع ) (بر تو نازل شده است به مردم برسان و اگر چنین نکنى رسالت او را هیچ نرسانده اى .
خداوند نیز تو را ازمردم نگه مى دارد) [مائده /67].
ایـنـک اى مـردم , بدانید که خداوند او را براى شما به عنوان ولى و امام تعیین کرده و طاعت او بر مهاجرین و انصار و بر تابعینى که به نیکى از آنان پیروى کردند, بر شهرنشین وبادیه نشین , بر عجم و عـرب , بر آزاد و برده , بر کوچک و بزرگ و بر سفید و سیاه و بر هریگانه پرست واجب است .
فرمان او روا, سـخـن او مـقـبـول و امر او نافذ است .
آن که با اومخالفت کند ملعون , آن که در پى او رود رحـمـت شده و آن که او را باور دارد مؤمن است .
خداوند او و هر که حرف او را شنود و از او فرمان برد آمرزیده است .
اى مردم ! این آخرین بار است که من در چنین جمعى از شما, حضور مى یابم .
پس فرمان خداوند را بـشـنوید و بپذیرید و بدان گردن نهید که خداوند ـ عزوجل ـ مولا و خداى شماست .
پس از او نیز مـحمد(ص ), همان که ایستاده و با شما سخن مى گوید, ولى شماست و پس از من نیز على (ع ) به فرمان پروردگارتان ولى و امام شماست .
سپس نیزامامت در نسل من از فرزندان اوست تا آن روز که خداوند و رسول او را ملاقات کنید...حلالى نیست جز آنچه خداوند حلال کرده و حرامى نیست جز آنچه خداوند حرام کرده .. .
و او خود مرا از حلال و حرام آگاهانیده است .
و من آنچه پروردگارم از کتاب وحلال و حرام خویش به من آموخته ادا کردم .
اى مـردم ! هـیـچ علمى نیست مگر آن که خداوند آن را در من گرد آورده و هر علمى هم که من آمـوخـتـه ام آن را در امام متقین فراهم ساخته ام و هیچ علمى نیست مگر این که آن را به على (ع ) آموخته ام و همو (امام مبین ) است .
اى مردم ! از او دور نشوید و از او نگریزید و در برابر ولایت او تکبر نورزید و سرمپیچیدچه , او همان کـسى است که به حق راه مى نماید و بدان عمل مى کند و باطل را مى میراند واز آن نهى مى کند و در راه خـدا مـلامـت هیچ ملامتگرى او را نمى گیرد .
او نخستین کسى است که به خدا و رسولش ایـمان آورد .
هموست که خود را فدایى رسول خدا ساخت وهموست که با رسول خدا بود, در حالى که هیچ کس دیگر در کنار پیامبر نبود که همراه اوخداى را بپرستد.
اى مردم ! او را برتر دارید که خداوند برترش داشته و او را بپذیرید که خداوند او راگماشته است .
اى مردم ! او امامى است از جانب خداوند و خداوند هرگز آن را که منکر او شود نخواهدآمرزید و بر او تـوبـه نخواهد کرد .
خداوند بر خود واجب ساخته که با هر کس فرمان او رامخالفت ورزد چنین کـنـد و او را براى همیشه و تا زمان زمان است به عذابى سخت گرفتارسازد .
پس از این بپرهیزید کـه با او مخالفت ورزید و بدین سبب در آتشى درآیید که سنگها و آدمیان هیزم آنند و براى کافران آماده شده است .
اى مـردم ! ـ به خداوند سوگند ـ پیامبران و رسولان نخستین تنها به من مژده داده شده اند ومن خـاتـم انبیا و مرسلین و حجت خدا بر همه آفریدگان آسمان و زمین هستم و هر که دراین تردید ورزد کـافرى است به کفر جاهلیت نخستین و هر که در بخشى از این سخنانم تردید آورد در همه آن تردید آورده و آن که در همه این حقایق تردید آورد به دوزخ رود.
اى مـردم ! خـداونـد بر من منت نهاده و احسان و نیکى ورزیده و مرا بدین فضیلت گرامى داشته است و خدایى جز او نیست .
در هر حال و پیوسته تا همیشه روزگار او را از من ستایش است .
اى مـردم ! على (ع ) را برتر بدارید که برترین مردم ـ اعم از مرد و زن ـ پس از من است وخداوند به واسطه ما روزى بندگان را نازل کرده و بقاى خلق به ماست .
هر کس این گفته مرا نپذیرد و با آن مخالفت کند, لعنت شده لعنت شده و مغضوب مغضوب است .
هـان کـه جـبرئیل مرا از جانب خداوند بدین حقیقت خبر داده که مى گوید: (هر کس باعلى (ع ) دشمنى ورزد و ولایت او را نپذیرد لعنت و خشمم بر اوست .) پس باید هر کس بنگرد که براى فردا چه پیش مى فرستد و از خداوند پروا کنید که با او مخالفت ورزید وگامهایى پس از استوارى بر راه بلغزد و خداوند بدانچه مى کنید بسیار آگاه است .
اى مـردم ! او هـمان (قبال خدا)ست که در کتاب خود از آن یاد کرده , مى گوید: (که کسى بگوید: افسوس بر آنچه در قبال خداوند کوتاهى کردم ) [زمر/56].
اى مردم ! در قرآن تدبر کنید و آیاتش را بفهمید و به محکمات کتاب بنگرید و در پى متشابهات آن نروید که به خداوند سوگند تنها و تنها آن کسى فرمانهاى بازدارنده قرآن رابرایتان بیان مى دارد و تفسیر کتاب را برایتان روشن مى سازد که اینک من دست او راگرفته , بازوى او را فشرده و او را به سـمـت خـویـش بالا آورده ام و به شما اعلام مى کنم هرکس من مولایش بوده ام , على (ع ) مولاى اوست و على (ع ) پسر ابوطالب برادر و وصى من است و موالات او به فرمان خداوند است که آن را بر من نازل کرده است .
اى مـردم ! عـلـى (ع ) و فـرزنـدان پـاک مـن هـمـان گـرانـسنگ کوچکترند و قرآن گرانسنگ بزرگتراست .
آنان امینان خداوند در میان آفریدگان و حکیمان او در زمینند.
هـان کـه وظیفه ام را انجام داده ام ! هان که رسالت خداى را رسانده ام ! هان که به مردم شنوانده ام ! هان که حقیقت را روشن ساخته ام ! هـان کـه خـداوند فرموده و من نیز از جانب خداوند مى گویم : امیر مؤمنان کسى جز این نیست و زمامدارى مؤمنان پس از من براى هیچ کس جز او روا نباشد! پـیامبر که از آغاز تاکنون على (ع ) را بالا نگه داشته تا آن جا که پاى على (ع ) برابر زانوى آن حضرت شده بود .
در این هنگام دست خود را بر بازوى او زد و دست او را بلند کرد وسپس فرمود: اى مردم ! این على (ع ) برادر و وصى و دربردارنده همه دانش من و خلیفه من بر امتم وکسى است که کتاب خداى ـ عزوجل ـ را تفسیر مى کند, مردم را به سوى او مى خواند,آنچه او را خشنود سازد انـجام مى دهد, با دشمنان او دشمنى دارد, بر فرمانبرى از او بادیگران پیوند ولایت بندد و مردم را از نـافـرمـانـى او بازدارد .
خلیفه رسول خدا,امیرمؤمنان , امام هدایتگر و به فرمان خداوند کشنده نـاکـثـیـن و قـاسـطـیـن و مارقین است .
مى گویم : به فرمان پروردگارم از سخن حق برنگردم .
مى گویم : پروردگارا! هر که او رادوست بدارد دوست بدار, هر که او را دشمن بدارد دشمن بدار, بر هر که او را انکار کندلعنت فرست و بر هر که حق او را منکر شود خشم آور.
پروردگارا! تو خود این سخن بر من نازل کردى که امامت پس از من از آن على (ع ) است .
اینک در بـرابـر آن که این حقیقت را بیان مى دارم و او را به امامت نصب مى کنم دین بندگان را براى آنان کـامـل کـردى , نـعمت خویش را بر آنان به آخرین حد رساندى و اسلام را به عنوان دین براى آنان پـسـنـدیـدى و آنـگاه گفتى : (هر که جز اسلام دینى بجوید هرگز از اوپذیرفته نخواهد شد و در آخرت نیز از زیانکاران خواهد بود) [آل عمران /85].
پروردگارا تو را گواه مى گیرم و گواهى تو بسنده است که من پیام تو را رسانده ام .
اى مردم ! خداوند به امامت او دین شما را کامل کرده است , پس آنان که او و فرزندان وجانشینانش را کـه تـا روز قـیـامـت و تا هنگام ارائه اعمال در پیشگاه خداوند امامت دارند,امام خویش ندانند, (هـمـان کسانى اند که کرده هایشان بى اثر شده و در آتش دوزخ جاویدانند) [توبه /17], (عذاب آنان کاستى نپذیرد و مهلتى داده نشوند)[بقره /162].
اى مـردم ! على (ع ) کسى است که بیش از همه شما مرا یارى داد, بیش از همه به من سزاوار است , بـیـش از هـمـه بـه مـن نـزدیـک است و بیش از همه برایم عزیز است .
و خداوندمتعال و من از او خشنودیم .
هیچ آیه اى در خشنودى خداوند از مردمان نازل نشده مگرآن که درباره اوست .
هیچگاه مـؤمـنـان را مخاطب نساخته مگر آن که او نخستین مخاطب است .
هیچ آیه مدحى در قرآن نازل نشده مگر درباره او, در سوره (هل اتى ) به هیچ کس بهشت مژده داده نشده مگر به او, این سوره را خداوند فرو نفرستاده مگر درباره او وهیچ کس را بدان نستوده است جز او.. ..
اى مـردم ! اوست که دین خداى را یارى مى دهد و از رسول خدا دفاع مى کند و او همان پرهیزگار پـیـراسـتـه و هدایتگر هدایت شده است .
پیامبرتان بهترین پیامبر است , وصى شمابهترین وصى و فرزندان او نیز برترین اوصیا هستند.
اى مردم ! نسل هر پیامبرى از صلب خود اوست و نسل من از صلب على (ع ).
اى مردم ! ابلیس آدم را به حسادت از بهشت بیرون کرد .
پس بر على (ع ) حسادت نورزیدتا اعمالتان بـاطل شود و گامهایتان بلغزد چه , آدم که برگزیده خداوند بود تنها به یک گناه به زمین آورده شد تا چه رسد به شما که شمایید و بعضى از شما نیز دشمن خدایند.
هـان که على (ع ) را دشمن ندارد مگر بدبخت , على (ع ) را دوست ندارد مگر پرهیزگار, به او ایمان نیاورد مگر مؤمن مخلص .
به خداوند سوگند, سوره عصر درباره على (ع ) نازل شده است : (بسم اللّه الرحمن الرحیم والعصر ان الانسان لفى خسر...) تا پایان سوره .
اى مردم ! خداى را گواه گرفتم و رسالتم را رساندم و بر رسول جز رساندنى آشکاروظیفه نیست .
اى مردم ! چنان که باید از خداوند پروا کنید و جز بر دین اسلام نمیرید.
اى مـردم ! به خدا و رسول او و نورى که با او نازل شده است ایمان آورید, پیش از آن که چهره هایى را بپوشانیم و به پشت برگردانیم .
نـور خـداوند عزوجل در گذر است و در راه خود, در على (ع ) و پس از آن نیز در فرزندان اوست تا مهدى قائم ـ عج ـ که حق خداوند و هر حقى را که از آن ماست مى گیرد, زیراخداوند ـ عزوجل ـ مـا را بر همه نشستگان , مخالفان , کینه ورزان , گناهکاران و ستمگران همه جهان حجت قرار داده است .
اى مـردم ! شـمـا را هـشـدار مـى دهـم کـه من رسول خدایم , رسولى که پیش از او رسولان دیگر گـذشـتـه اند .
پس اگر من مردم یا کشته شدم به گذشته هاى خویش بازمى گردید؟
هرکس به گذشته خود بازگردد خداى را زیانى نخواهد رساند و خداوند پاداش سپاسگزاران را خواهد داد.
هان ! على بن ابى طالب (ع ) همان ستوده به وصف صبر و شکر است .. .
و پس از او نیزفرزندان من که از صلب اویند.
اى مـردم ! اسـلام آوردن خود را بر خداى منت مگذارید تا بر شما خشم آورد و از جانب او عذابى به شما رسد که او در کمینگاه است .
اى مردم ! پس از من پیشوایانى خواهند بود که مردم را به دوزخ مى خوانند و روز قیامت نیز آنان را یاورى نیست .
اى مردم ! خداوند و من از چنین کسانى بیزاریم .
اى مـردم ! ایـن کـسـان و یـاران و پـیـروان و طـرفدارانشان در پایینترین طبقه از دوزخند و این بـدجـایـگـاهـى براى متکبران است .
هان که آنان همان صاحبان صحیفه اند .
پس هر یک از شمادر صـحـیـفـه خـویش بنگرد (راوى مى گوید: مساله صحیفه براى همه مردم ـ جز گروهى اندک ـ ناگشوده ماند).
اى مردم ! من حکومت را در قالب امامت و وراثت تا روز قیامت در میان فرزندان خودمى گذارم و آنچه را نیز به رساندش مامور بودم , رساندم و این حجتى است بر هر حاضرو غایب و بر هر کس که در این جا حضور داشته و یا نداشته , تاکنون زاده شده یا هنوززاده نشده است .
پس تا روز قیامت هر حاضرى به غایب و هر پدرى به فرزند برساند.
اما این حکومت را سلطنت و غصب خواهند کرد.. .
هان که لعنت بر غاصبان وغصب کنندگان باد! ایـن جـاسـت کـه اى انسانها و اى پریان ! به شما پرداخته خواهد شد و هیچ یاور و مدافعى نخواهید یافت و پاره هایى از آتش و مس گداخته بر شما فرستاده خواهد شد.
اى مردم ! خداوند عزوجل هرگز شما را بر آنچه هستید وانگذارد تا آن که پاک را از ناپاک جدا سازد و او هرگز شما را بر غیب آگاه نکند.
اى مـردم ! هـیچ آبادیى نیست مگر آن که خداوند آن را به بى ایمانى اش نابود مى کند وبدین سان ـ چـنـان کـه خـداونـد در کـتـاب خـود یـادآور شده است ـ آبادیها را در حالى که ستمکارند نابود مى گرداند.
این على (ع ) است , امام و ولیتان و این نیز وعده ها و هشدارهاى خداوند است و خداونددر وعده اى که مى دهد راستگوست .
اى مردم ! پیش از شما بیشتر اولین گمراه شدند و خداوند آنان را نابود کرد و همو نیزنابود کننده آیـنـدگـان اسـت .
خـداوند ـ تعالى ـ گوید: (آیا ما اولین را نابود نکردیم و دیگرانى را در پى آنان نـیـاوردیـم .
مـا بـا مـجـرمان چنین مى کنیم .
در آن روز, واى بر کسانى که باورنداشتند) [سوره مرسلات /19ـ16].
اى مـردم ! خـداوند مرا فرمان داده و نهى کرده و من نیز على (ع ) را فرمان داده و نهى کرده ام و او امـر و نهى را از پروردگار خویش ـ عزوجل ـ آموخته است .
پس فرمان او راگوش بدارید تا اسلام آورده بـاشـیـد .
از او اطـاعـت کنید تا راه یابید .
از آنچه از آن بازتان داشته دست بدارید تا به کمال رسید و به سوى آنچه او مى خواهد روید و به بیراهه هاپراکنده نشوید.
اى مردم ! من راه راست خداوندم که شما را به پیروى از آن فرمان داده و پس از من على (ع ) و پس از عـلـى (ع ) نـیـز فـرزنـدان مـن که از صلب اویند, امامانى که به حق رهنمون مى گردند و به او مى گروند.
(سپس پیامبر سوره حمد را خواند و آنگاه فرمود:) این سوره درباره من و درباره آنان نازل شده , آنان را فرا مى گیرد و ـ هم ـ به آنان اختصاص دارد و آنان اولیاى خدایند که بیمى بر ایشان نیست و اندوهى ندارند.
هان که حزب خداوند پیروزمند است .
هان که دشمنان على (ع ), همان مخالفت ورزان , منافقان , سرسختان , و دشمنان کینه توز وبرادران شیاطینى هستند که گفته ها و اندیشه هایى ظاهرفریب به یکدیگر الهام مى دارند.
هـان کـه اولـیـاى او هـمـان کسانى اند که خداوند در کتاب خود از آنان یاد کرده و فرموده است : (طایفه اى را نمى یابى که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشند و در عین حال باآنان که با خدا و رسول او سر دشمنى دارند طرح دوستى درافکنند...) [مجادله /22].
هـان کـه دوسـتـداران آنان [اهل بیت ] کسانى اند که خداوند آنان را در کتاب خود توصیف کرده و فرموده است : (کسانى که ایمان آوردند و ایمان خویش را به ستم نیالودند, آنان راایمنى است و هم آنان هدایت یافتگانند) [انعام /82].
هـان که دوستداران آنان همان کسانى اند که خداوند آنان را توصیف کرده و فرموده است :آنان که در ایمنى به بهشت درمى آیند و فرشتگان در آن جا درودگویان به استقبالشان آیندکه گوارایتان باد! درآیید و جاودان بمانید.) هـان که دوستداران آنان همان کسانى اند که خداوند درباره ایشان فرموده است : (بى هیچ حسابى , به بهشت درمى آیند) [غافر/40].
هان که دشمنان آنان به آتشى فروزان درآیند.
هان که دشمنان آنان همان کسانى اند که صداى فشفش آتش سرکش و پرزبانه دوزخ رامى شنوند.
هان که دشمنان آنان همان کسانى اند که خداوند درباره آنان فرموده است : (هر گاه گروهى وارد شود گروه دیگر را نفرین فرستد...) [اعراف /38].
هـان کـه دشمنان آنان همان کسانى اند که خداوند [درباره آنان ] فرموده است : (هر گاه گروهى بـدان درافکنده شود, نگاهبانان دوزخ از ایشان بپرسند: آیا شما را هشداردهنده اى نیامد؟
گویند: چـرا, الـبـته که ما را هشدار دهنده اى آمد, اما باور نداشتیم وگفتیم : خداوند چیزى نازل نکرده است و شما جز در گمراهیى آشکار نیستید)[ملک /8ـ9].
هـان که اولیاى خداوند همان کسانى اند که در نهان از پروردگارشان بیم مى برند, آنان راآمرزش است و پاداشى بزرگ .
اى مردم ! میان بهشت و دوزخ بسیار تفاوت است .. .
دشمن ما کسى است که خداوند او رانکوهیده و لعنت کرده .. .
و دوست ما کسى است که خداوند او را ستوده و دوست داشته است .
اى مـردم ! هان که من هشدار دهنده ام و على (ع ) هدایتگر است .. .
من پیامبرم و على (ع )وصى من است .
هان که خاتم امامان مهدى قائم ـ عج ـ از ماست .
هان که او بر همه ادیان چیره مى شود .
هان کـه او از ستمگران انتقام مى ستاند .
هان که او گشاینده و درهم کوبنده دژهاست .
هان که او قاتل هـمـه مـشرکان است .
که او انتقام خون همه اولیاى خدا رامى گیرد .
هان , اوست که دین را یارى مى دهد .
هان ! او برگیرنده از دریاى ژرف است .
هان ! او هر صاحب فضلى را با فضیلتش نام مى برد و هر نادانى را نیز با نادانى اش .
هان ! اوبرگزیده خداوند است .
هان ! او وارث هر علم و احاطه دارنده بدان است .
هان ! اوست که از جانب پروردگار ـ عزوجل ـ خبر مى دهد و همگان را به پیمان ایمان با او یـادآورمـى گـردد .
هـان ! او استوار اندیش راه یافته است .
هان ! او کسى است که امر شریعت به اوتـفـویـض مـى شود .
هان ! اوست که همه پیشتر آمدگان مژده آمدنش را داده اند .
هان ! اوحجت ماندگار خداوند است و پس از او حجتى نیست , حق تنها با اوست و نور تنها نزداو .
هان ! نه کسى بر او چیرگى دارد و نه در برابر او پیروزى .
هان ! او ولى خدا در زمین ,داور او در میان مردم و امین او در پیدا و پنهان است .
اى مـردم ! من برایتان بیان کردم و حقیقت را به شما فهماندم و این على (ع ) است که پس ازمن به شما مى فهماند.
هان ! من در پایان این خطبه شما را به دست دادن به من بر بیعت با او و پذیرفتن او و پس از آن نیز دست بیعت دادن به او فرا مى خوانم .
هـان ! من با خداى بیعت کرده ام و على (ع ) با من بیعت کرده است و اینک از جانب خداوند براى او بیعت مى گیرم , (پس هر که پیمان شکند به زیان خود پیمان شکسته است ) [فتح /10].
اى مردم ! حج و صفا و مروه و عمره از شعایر خداوند است , (پس هر کس حج خانه خداى گزارد و عمره به جاى آورد, بر او ایرادى نیست سعى صفا و مروه کند)[بقره /158].
اى مـردم ! حـج خانه خدا گزارید که صاحبان هیچ خانه اى حج نگزارند مگر آن که بى نیازشوند و اهل هیچ خانه اى از آن روى نگردانند مگر آن که نیازمند شوند.
اى مـردم ! هیچ مؤمنى در موقف [منا و عرفات ] نایستد مگر آن که خداوند همه گناهان اورا تا آن زمان بیامرزد, پس باید چون حج را به پایان برد کار خویش را از نو آغاز کند.
اى مـردم ! حـاجـیـان یارى داده مى شوند و آنچه را خرج کنند خداوند جایگزین مى آورد وخداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمى کند.
اى مـردم ! بـا دیـن کـامـل و بـا شـنـاخـت حـج خـانـه گـزاریـد و تـنها در حالتى از این اماکن مقدس بازگردید که توبه کرده و از گناه بریده اید.
اى مردم ! چنان که خداى ـ عزوجل ـ فرمان داده است نماز به جاى آرید و زکات دهید.
اگر زمانى دراز بر شما بگذرد و در دین کوتاهى ورزید یا فراموش کنید, على (ع ) ولى شما و کسى اسـت که دین را برایتان بیان مى دارد, همان که خداوند او را پس از من گماشته و هر که خداى او را بـگـمارد از من است و من از اویم , او شما را از آنچه بپرسیدخبر مى دهد و آنچه را ندانید برایتان بیان مى دارد.
هان ! حلال و حرام بیشتر از آن است که همه را یک به یک بشمرم و از آنها آگاهتان سازم ,پس شما را در یک سخن به هر چه حلال است فرمان مى دهم و از هر چه حرام است بازمى دارم .
ایـنک فرمان آن دارم که بر پذیرش آنچه از جانب خداوند ـ عزوجل ـ درباره امیرمؤمنان على (ع ) و امـامان پس از او آمده از شما بیعت و پیمان بگیرم , امامانى که از من هستند ومن از ایشان , تا قیام قیامت , امامت آنان بر جاست و مهدى ـ عج ـ که به حق حکم مى رانداز ایشان است .
هر حلالى که شما را بدان رهنمون شده ام و هر حرامى که شما را از آن باز داشته ام برجاست و از آن برنگشته و تغییرى در آن نیاورده ام .
هان ! یادآور این حلال و حرام باشید, آن را پاس بدارید, همدیگر را بدان سفارش کنید,چیزى دیگر به جاى آن قرار ندهید و در آن تغییرى نیاورید.
هان ! دیگر بار مى گویم : هان ! نماز را به پاى دارید, زکات دهید, به معروف فرمان دهید و از منکر باز دارید.
هـان ! سرآغاز امربه معروف و نهى ازمنکر آن است که به سخن من گوش و دل سپارید, آن را به هر کـه حـضـور نـدارد برسانید و آنان را به پذیرش آن فرمان دهید و از مخالفت با آن بازبدارید که آن فـرمـان خداوند و فرمان من است و هیچ امر به معروف و نهى از منکرى جز با [وجود] امام معصوم نیست .
اى مردم ! قرآن شما را بدین حقیقت آگاه مى کند که امامان پس از او فرزندان اویند و من نیز شما را از ایـن آگاه مى سازم که او از من است و من از اویم , آن جا که خداوند در کتاب خود مى گوید: (و آن را عـقـیـده اى ماندنى در فرزندانش قرار داد) [زخرف /28] و من نیزمى گویم : (تا به آن دو [کتاب و عترت ] چنگ زنید گمراه نشوید.
اى مـردم ! خـداتـرسـى , خداترسى , از لحظه قیامت پروا کنید که خداى ـ عز وجل ـ فرموده است : (زلزله آن لحظه پدیدارى است سترگ ) [حج /1].
مرگ و حساب و ترازوى قیامت و محاکمه در پیشگاه خداوند و نیز پاداش و کیفر رایادآور باشید که هـر کـس کـارى نـیـک بـیاورد بر آن پاداش بیند و هر کس کارى بد آورد, او رادر بهشت بهره اى نیست .
اى مـردم ! شـما افزونتر از آنید که همه بتوانید دست بیعت به من دهید .
اما خداوندـعزوجل ـ مرا فرمان داده بر امامت مؤمنان که آن را به على (ع ) و پس از او به امامانى که مى آیند و از نسل او و من هستند ـ چنان که آگاهتان کرده ام نسل من از صلب على (ع )است ـ سپرده ام از شما به زبان اقرار گـیـرم .
پس همه با هم بگویید: ما بدانچه از جانب پروردگار خود و پروردگار ما و درباره امامت على (ع ) و امامانى که فرزندانش هستند به مارسانده اى سر تسلیم نهاده ایم و فرمانبر و خشنودیم و بـا دل و جان و دست و زبان بر این امر با تو بیعت مى کنیم و بر همین پیمان زنده ایم و مى میریم و بـرانـگـیـخـتـه مـى شـویـم و هیچ گاه در این پیمان تغییر و تبدیل روا نمى داریم و در آن تردید نـمى ورزیم و از پیمان بازنمى گردیم و عهد خویش نمى شکنیم و از خداوند و از تو و از على (ع ) و فـرزنـدانـش فـرمـان مـى بـریـم , امـامـانـى که گفتى نسل تو و فرزندان اویند و پس از حسن و حـسـیـن (ع )مـى آیـنـد, هـمـان دو تـن کـه شـمـا را از جـایـگاه و منزلت آنان نزد من و نیز نزد پـروردگـارـعـزوجـل ـ آگـاه کـردم .
من این حقیقت را به شما رساندم و آن دو سروران جوانان بـهـشـتـى وپـس از پدر خود على (ع ) امامند و من و پدرشان پیش از آنانیم .
بگویید: بر این پیمان ازخـداونـد و تو و على و حسن و حسین (ع ) و امامانى که یاد کردى فرمان مى بریم و با دل وجان و زبان به امیرمؤمنان عهد و پیمان بیعت مى دهیم و هر کدام از ما که تواند نیز با آن دو[امام حسن و امـام حـسـیـن (ع )] دسـت بیعت مى دهد و به زبان به آنان اعتراف مى کند.هرگز از این کار خود پاداش نیز نخواهیم و این اختیار نیز به خود ندهیم که از آن برگردیم .
خداى را بر این پیمان گواه گـرفـتـیم و گواهى خداوند بسنده است و تو نیز بر این حقیقت برما گواهى و نیز همه آنان که خـداى را فـرمـان بـرنـد, خـواه آنـان که هستند و خواه آنان که هنوز نیستند و ـ هم ـ فرشتگان و سپاهیان و بندگان خداوند بر این گواهى مى دهند و البته خداوند از هر گواه بزرگتر است .
اى مردم ! اینک چه مى گویید؟
خداوند هر صدایى را که بلند شود و یا هر اندیشه اى را که در درون باشد مى داند .
پس هر که راه یابد به سود خود یافته و هر کس گمراه شود به زیان خویش از راه به در شده و هر که بیعت کند با خداوند بیعت کرده و دست خداوند بالاى هر دست است .
اى مـردم ! پـس از خـدا پـروا کـنید و با امیرمؤمنان على و حسن و حسین (ع ) و همه امامان بیعت نـمـایـید که این عقیده اى پاک و پیراسته و ماندگار است و خداوند بکشد آن را که حیله و نیرنگ ورزد و بیامرزد آن را که وفا کند (و هر کس پیمان شکند به زیان خودشکند) [فتح /10].
اى مـردم ! آنـچـه بـرایـتان گفتم بگویید و بر على (ع ) به عنوان امیرمؤمنان سلام کنید وبگویید: (شـنـیـدیـم و فرمان بردیم .
پروردگارا! آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت به سوى توست ) [بقره /58] و بـگـویـید: (ستایش خداوندى را که بدین راهمان هدایت نمود و اگرکه خداوند هدایتمان نکرده بود راه یافته نبودیم ) [اعراف /43].
اى مردم ! فضایل على بن ابى طالب (ع ) نزد خداوند عزوجل که آنها را در قرآن نیز نازل کرده افزونتر از آن اسـت کـه در یک گفتار همه را در شماره آورم , پس هر که شما را از این فضایل آگاه کند و بدان خبر دهد باورش دارید.
اى مـردم ! هر کس از خدا و رسول او و على (ع ) و امامانى را که یادآور شدم فرمان برد به رستگارى بزرگى دست یافته است .
اى مـردم ! کـسـانـى کـه بـه بـیـعـت بـا او و پـذیـرش ولایـتـش و نیز به درود فرستادن بر او به عنوان امیرمؤمنان بشتابند رستگاران , بهشت نعمتهاى الهى اند.
اى مـردم ! سخنى را بگویید که خداوند بدان از شما خشنود شود که اگر شما و همه کسانى که بر روى زمین هستند کافر شوند ذره اى به خداوند زیان نخواهند رساند.
پـروردگارا! مردان و زنان مؤمن را بیامرز و خشم خویش را بر کافران روا بدار .
ستایش پروردگار جهانیان راست .
پـس از ایـن خـطـبه مردم بانگ برداشتند که با دل و دست و زبان , فرمان رسول خدا راشنیدیم و اطاعت کردیم .
آنگاه همه پیرامون پیامبر و على (ع ) گرد آمدند و دست بیعت دادند.
[راوى مى گوید:] پس از آن از بیعت مهاجرین و انصار با طبقات و پایگاههاى اجتماعى خاص خود سخن به میان آورد تا آنجا که نماز مغرب و عشا را در یک زمان خواندم .
مردم سه بار مراسم بیعت و دسـت دادن را انـجام دادند و هر گاه که گروهى بیعت مى کردندپیامبر خدا مى فرمود: (ستایش خدایى را که ما را بر جهانیان برترى داد.) از آن زمان بود که در میان مسلمانان سنت دست دادن به هنگام بیعت رواج یافت ((595)) .
والسلام - صالح هدهدی